ღ♥ღ.•* ♥*•.دخــــــــتری از نســــــــــل بـــ✿ـــاران•* ♥*•.ღ♥ღ

·٠•●.♥نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم و خموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را اشغته تر سازد و بدین سان بشکند از من سکوت مرگبارم را ♥ .●•٠·

دنبالِ من نگرد
من نیستم دیگر 
همانقدر که تو نبودی
تو نیستی
نیستم دیگر
دنبالِ من نگرد
من پایِ آخرین قطار ایستاده ام
مقصدش هرکجا که باشد؛ باشد
بگذار اگر کسی تو را دید
خیال کند تو مانده ای و من رفته ام
خیال کند
من پایِ دوست داشتنت نماندم
باز هم بی رحم می شوم برایِ دلم
بگذار دوباره جایی دلی
باز هم عاشقِ چشمانِ تو شود
عاشقِ نبودنت اما نمی دانم !
یعنی تو می گویی
از من دیوانه تر در این شهر هست ؟
اگر بود
سلامِ مرا به او برسان و بگو
رویِ ماهِ تو را به جایِ من
هرروز ببوسد
دیوانه است.. می فهمد چه می گویم !
دنبالِ من نگرد
هرچند که می دانم نمی گردی
اما بگذار من دلخوش باشم
و هزار بار با خودم بگویم
دنبالِ من نگرد !
از تو هیچ کم نمی شود
اما
در من دلی با شنیدنش
نمیرد شاید.

برچسبـها :
ادامه مطلب

یک شنبه 20 / 6 / 1394برچسب:, ساعت 15:25 توسط qaribeye ashena:


قسم...!

 

به جان چشمانت....!

 

اینبار ان چنان رفتنی ام...

 

ک کاسه های اب را هم قسم دهی...

 

ن ان روزها باز میگردند و ن من...اخمگریه


برچسبـها :
ادامه مطلب

شنبه 10 / 10 / 1392برچسب:, ساعت 12:42 توسط دخـتـ✿ـــرشـ✿ــرقــیـ♀:


شاخ اونیه ک

 

میتونه با همه باشه ولی نیست...

 

وگرنه اونی ک تو بغل همه هست پشمم نیست

 

چه برسه ب شاخ...آرام


برچسبـها :
ادامه مطلب

شنبه 10 / 10 / 1387برچسب:, ساعت 12:37 توسط دخـتـ✿ـــرشـ✿ــرقــیـ♀:


ادمیزاد...!

غرورش را خیلی دوس دارد ...

اگر داشته باشد ان را از او نگیرید...

حتی ب امانت نبرید...

ضربه ای هم نزنیدش ...

چ رسد ب شکستن یا له کردن...

ادمی غرورش را خیلی زیاد،

شاید بیشتر از تمام داشته هایش ،

دوست می دارد

حالا ببین اگر خودش،

غرورش را به خاطر تو،

نادیده بگیرد...

دوستت داردبوسه

این را بفهم ادمیزاد...!فریاد


برچسبـها :
ادامه مطلب

چهار شنبه 9 / 10 / 1392برچسب:, ساعت 16:40 توسط دخـتـ✿ـــرشـ✿ــرقــیـ♀:




mostafa