چی میبینی ؟...
لابد 2 نفر رو در حال عشقبازی دیدی؟!
جالبه بدونی که تحقیقات نشون داده که بچه ها به هیچ عنوان اون 2 نفر رو که تو دیدی پیدا نمی کنن چون اونا هیچ تجربه مشابهی رو نداشتن.
بچه ها در عکس بالا 9 دلفین کوچیک و بزرگ رو دیدن.
دوباره نگاه کن . ...
افسون امیری خداحافظ محمد فک نمیکردم اینجوری بشه تو راحتی باشه منم سعی میکنم بشم یکی مث خودت بی تفاوت میفهمی لعنتی بی تفاوت
حوصلم سر رفته بود...
عکسای گوشیمو زیر و رو میکردم ...
با خودم گفتم :کاش حداقل عکسامونو پاک نمیکردم...">
دینگ دینگ "اس ام اس"!
انگار توهم زدم...خودش بود...
افسون؟!بیا چند مین ببینمت
واس"آخرین بار"
این متن و 1000 بار خوندم...">
با یه بغض ک دیگ نمیخوام تجربه کنم
گفتم:
کی؟! کجا؟!
ساعت5 تو پارک جای همیشگی...!!
قلبم افتضاح میزد...
نمیدونم خوشحال بودم یا ناراحت...
لباسی ک اون برام خریده بود..
عطری ک اون همیشه میزد و زدم..
رفتم سراغ اون "حلقه ای"ک چند سال پیش داده بودو گفته بود:"تا آخرش..."لبخند زدم... با بغض!
دستم کردم واسه اخرین بار
توی پارک نیمکت همیشگی..
از چند قدمی بودنشو حس کردم
سیگارش یه بوی خاص میداد
از دور وایسادم نیگاش کردم
ک یهوبدون اینک برگرده پشتشو ببینه
گفت:
بیا دیگه میدونم اونجایی"جوجه اردک زشت"
همه اون 1 ساعت و 35 دقیقه رو قفل بودم
اون فقط میگفتبا ی بغض لعنتی تر از من
با چشای قرمز و دستای لرزون...
سیگارایی ک پشت هم روشن میشد...
توی بام اهنگ رویا یادته؟؟
اون شال با بوی پیپ یادته؟؟
خل بازیامون...
اون بستنی شکلاتی یادته؟؟
دستامون تو دست هم بود یادته؟؟
اون همه قهر و اشتی یادته؟؟
ببینم اول قصه یادته؟؟
اشکم ریخت سرم و گرفتم پایین نبینه...
چشم افتاد ب حلقش
تا حالا ندیده بودم...جدید بود...
هر چی صدام میزد چشام ازش بلند نمیشد
تو حال خودم نبودم دیگه
حلقشو از دستم دراوردم
داد زد: چیزی میخواسیم از خدامون یادته؟؟
مستجاب نشد دعامون...">
حلقمو گذاشتم روی نیمکت
همین ک ازش دور میشدم
بلند گفتم حیف شعری ک نوشتم یادته؟
شعر من بدم باشه زیادته...
برچسبـها :
هـَــمــیــشــه نَــــه
ولــــی گـــاهـــی
مــیــان بـــوבَن و خـــواســتـَن
فــاصـلــه مـــی اُفــتـــב
وَقـتــهــایـــی هَــســت کــِـه
کــَســی را بـــا تـَـمـــام وجــــوב میخواهــــی
ولــــــی نـَـــبـــــــایـــــב کــنـــارش بــــاشـــی ..
برچسبـها :
mostafa |