نمیدونی...





















ღ♥ღ.•* ♥*•.دخــــــــتری از نســــــــــل بـــ✿ـــاران•* ♥*•.ღ♥ღ

·٠•●.♥نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم گرم و خموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را اشغته تر سازد و بدین سان بشکند از من سکوت مرگبارم را ♥ .●•٠·

نمیدونی چقد تنهام

دارم میسوزم از ریشه

نمیفهمم از این دوری چه چیزی عایدت میشه

نمیدونستم از اول که تو میری به این زودی

نمیدونستی اما تو تمام زندگیم بودی

دوری از خاطره ها ببین چیکار کرده باهات

چشمای خیس من تا کی باید بشینه سر رات

تمام درد من اینه که مجبوری ازم رد شی

تو مجبوری به این رفتن

تو مجبوری باهام بد شی

ببین صبرم تموم میشه

تا اسمت تو سرم میاد

امان از دست روزی که دلم آغوشتو میخواد...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسبـها :
ادامه مطلب

جمعه 25 / 10 / 1392برچسب:, ساعت 13:1 توسط دخـتـ✿ـــرشـ✿ــرقــیـ♀:




mostafa